روسیهلغتنامه دهخداروسیه . [ سی ی َ ] (اِخ ) نامی است که بر امپراتوری وسیع تزارهااطلاق می شود و آن در اروپا و آسیا از سواحل دریای بالتیک تا سواحل اقیانوس کبیر ممتد بوده است . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به روسیه ٔ شوروی شود.
روسیهلغتنامه دهخداروسیه . [ ی َه ْ ] (ص مرکب ) مخفف روسیاه . کسی که بخاطر کارناروا که مرتکب شده شرمنده است : گر به پیری دانش بدگوهران افزون شدی روسیه تر نیستی هر روز ابلیس لعین . منوچهری .ای ز خجالت همه شبهای توروسیه از روز طربه
روسیهیلغتنامه دهخداروسیهی . [ ی َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی روسیاه . رجوع به روسیاه و روسیاهی شود.
ریاسةلغتنامه دهخداریاسة. [ س َ ] (ع مص ) رئاست . سروری کردن قوم را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مهتری کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). مهتری . (دهار). || بزرگ شدن و بلند شدن قدر کسی . (ناظم الاطباء). مهتر شدن . (المصادر زوزنی ).
راشةلغتنامه دهخداراشة. [ ش َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث راش . (منتهی الارب ). ناقة راشة؛ ناقه ٔ سست و ضعیف . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به راش و رأش شود.
مراسةلغتنامه دهخدامراسة. [م ُ راس ْ س َ ] (ع مص ) با کسی چیزی را ابتدا کردن یا با کسی به حاکم شدن . (از منتهی الارب ): راسه ؛ فاتحه . (اقرب الموارد). راسّه بالامر؛ فاتحه به . (متن اللغة).
حبربرةلغتنامه دهخداحبربرة. [ ح َ ب َ ب َ رَ ] (ع ص ، اِ) زن کوتاه و خوار. || ما علی رأسه حبربرة؛ نیست بر سر او یک موی . (منتهی الارب ).
نزنزةلغتنامه دهخدانزنزة. [ن َ ن َ زَ ] (ع مص ) سر جنبانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نزنز الرجل ؛ حرک رأسه . (اقرب الموارد).