راه چوبکِشیskidding road, skid roadواژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی که در آن عملیات راهسازی انجام شده است و مسیر چوبکِشی را به انبارگاه متصل میکند
تایر راهسازیoff-the-road tyre, off-the-road, OTRواژههای مصوب فرهنگستانتایر خودروهای مخصوص عملیات راهسازی و ساختمانی و معدنی
رهنگاشت 1road mapواژههای مصوب فرهنگستاننگاشت حاصل از شناسایی و ارزیابی تحولات آینده که حرکت بهسوی اهداف موردنظر را در اختیار تصمیمسازان قرار میدهد
راه اصلیmajor roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی که با توجه به عرض آن یا حجم یا سرعت حرکت وسایل نقلیه بر دیگر راهها اولویت دارد
دخترچهلغتنامه دهخدادخترچه . [ دُ ت َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) (مرکب از: دختر+ چه ، پسوند تصغیر) دختر کوچک و خرد. دختری که قابل زناشویی نباشد. (یادداشت مؤلف ). کودک مادینه ٔ خردسال .
دستارچهلغتنامه دهخدادستارچه . [ دَ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر دستار. دستار کوچک . روپاک و دستمال . (برهان ). رومال . (غیاث ) (آنندراج ). حوله . (یادداشت مرحوم دهخدا). اسبیدرک . سبیدرک . دزک . مَشوش . ستجة. شنجة. مندیل . (دهار) : از آمل دس
دستورچهلغتنامه دهخدادستورچه . [ دَ چ َ/ چ ِ ] (اِ مصغر) این کلمه در بیتی از دیوان ناصرخسرو (چ تقوی ص 55) آمده است اما در چاپ جدید (مینوی -محقق ص 86) بجای آن «دستارچه » است . در صورت صحت ضبط، ظاه
دفترچهلغتنامه دهخدادفترچه . [ دَ ت َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر دفتر. (آنندراج ). دفتر کوچک . (لغات فرهنگستان ). دفتر خرد. کتابچه . || مزیدعلیه دفتر. (از آنندراج ) : مشهور به عشق تو ستمگر گشتم حرف غم عشقم که مکرر گشتم می