خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریاضات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریاضات
لغتنامه دهخدا
ریاضات . (ع اِ) ج ِ ریاضت . ریاضتها. رنجها. تعبها. (از ناظم الاطباء). || ورزشها. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
اهری
لغتنامه دهخدا
اهری . [اَ هََ ] (اِخ ) شیخ شهاب الدین محمود از مشایخ کبار آذربایجان و از ارادت کیشان رکن الدین سجاسی است . در مدرسه ٔ سرخاب تبریز سه چله ریاضات کشید و سپس در سجاس خدمت شیخ رکن الدین رسید و منظور نظر او قرار گرفت واو را به دامادی خود برگزید. بعد از آ...
-
خراز
لغتنامه دهخدا
خراز. [ خ َرْ را ] (اِخ ) احمدبن عیسی الخراز صوفی ، مکنی به ابوسعید. او را «ماه صوفیان » میگویند (قمرالصوفیه ) او تصانیف بسیار در علوم صوفیان دارد و نیز اوراست مجاهدات و ریاضات بسیار. جنید بغدادی درباره ٔ او گفته است : لوطالبنااﷲ بحقیقة ما علیه الخرا...
-
ابن ظفر
لغتنامه دهخدا
ابن ظفر. [ اِ ن ُ ظَ ف َ ] (اِخ ) حجةالدین ابوعبداﷲ محمدبن ابی محمد صقلی . مولد او صقلیه . در مکه پرورش یافته . کتابی باسلوب کلیله ودمنه دارد موسوم به سلوان المطاع فی عداون الاتباع و آنرا به ابوعبداﷲ محمدبن ابی القاسم اهدا کرده است ، در سال 554 هَ .ق...
-
ناظر کازرونی
لغتنامه دهخدا
ناظر کازرونی . [ ظِ رِ زِ ] (اِخ ) عبدالحسن (میرزا...) متخلص به ناظر. از شاعران شیراز است و به روایت فرصت الدوله «در شیراز سکونت داشته علوم صوری و معنوی حاصل کرده و اکثر به ریاضات و عبادات اوقات می گذرانیده ». وی با شاه عباس کبیر صفوی معاصر وبه روایت...
-
چله نشستن
لغتنامه دهخدا
چله نشستن . [ چ ِل ْ ل َ / ل ِ ن ِ ش َ / ش ِ ت َ ](مص مرکب ) بقصد ریاضت و عبادت . معتکف چله خانه شدن . برای انجام ریاضات و عبادات چهل روزه ، گوشه ٔ انزوا گرفتن . ترک لذایذ دنیوی گفتن و در گوشه ٔ خلوتی بعبادت و ریاضت مشغول شدن . مراسم و آداب چله ٔ مخص...
-
بارق الالهی
لغتنامه دهخدا
بارق الالهی . [ رِقِل ْ اِ لا ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) در تداول حکمت اشراق نوری است که بدنبال ریاضات و مجاهدات و اشتغال به امور علوی روحانی برای دریافت مجردات و احوال آنها بر نفس ناطقه فایز شود و آن اکسیر حکمت است . و بعلت مبتنی بودن این کتاب (حکمت اش...
-
نظام الدین شامی
لغتنامه دهخدا
نظام الدین شامی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) از شاعران و فضلای قرن هشتم و اوایل قرن نهم تبریز و قدیمی ترین مورخان عصر تیموری است . او را شنب غازانی نیز گویند . وی در بغداد می زیست و به سال 795 هَ. ق . چون امیرتیمور آن ولایت را تصرف کرد بخدمت او پیوست...
-
حجةالاسلام بروجردی
لغتنامه دهخدا
حجةالاسلام بروجردی . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ب ُ ج ِ ] (اِخ ) حاج ملا اسداﷲ مجتهد بروجردی مشهور به حجةالاسلام . فرزند حاج عبداﷲ. از اکابر علمای امامیه و در اواخر عمر خود ادعای اعلمیت نمود، او باب علم را مفتوح میدانست و در فقاهت مشربی مکاشفانه داشته...
-
ابومدین
لغتنامه دهخدا
ابومدین . [ اَ م َ ؟ ] (اِخ ) شعیب بن حسین اندلسی . یکی از کبار شیوخ متصوفه . مولد او به قطنیاته قریه ای به اشبیلیه است . ابوین او تهیدست و بی چیز بودند و او پس از درس قرآن شغل جولاهی آموخت لیکن دل او بدین شغل آرام نمی یافت و در خود شوقی وافر بعلم می...
-
خالد سلیمانیه ای
لغتنامه دهخدا
خالد سلیمانیه ای . [ ل ِ دِ س ُ ل َ نی ی َ ] (اِخ ) وی یکی از صوفیان است و هدایت در ریاض العارفین شرح حال او را چنین آورده است : و هو فخرالعارفین و زین السالکین شیخ خالد و در کمالات صوری و معنوی واحد است . اصلش از اکراد سلیمانیه و در بغداد صاحب خانقا...
-
عزلت
لغتنامه دهخدا
عزلت . [ ع ُ ل َ ] (ع اِمص ) عزلة. گوشه نشینی و خانه نشینی . (ناظم الاطباء). جدا شدن از زن و فرزند و گوشه نشینی برای عبادت . (غیاث اللغات ). کناره گرفتن از خلق . انزوا.گوشه گیری . اعتزال . و رجوع به عزلة شود : بود پرهیز تو پاکی و طاعت راز با ایزدچو خ...
-
ذی مسطن
لغتنامه دهخدا
ذی مسطن . [ م ُ طِ ] (اِخ ) مشهورترین خطیب اطینه . مولد وی به سال 384 و وفات 332 ق .م . بود. وی مدت پانزده سال تمام وقت خویش را صرف مخالفت فیلیپوس مقدونی پدر اسکندر گجستک که استعباد وطن او می خواست کرد و خطب جاودانی فیلپوسی والون سی ها را انشاد کرد و...
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) تُروغبذی محمدبن محمدبن حسین . از مردم تروغبد قریه ای به چهارفرسنگی طوس . یکی از شیوخ عرفان ، معاصر متقی و مستکفی و مطیع و امیر نوح سامانی . وی درک صحبت ابوعثمان حیری کرده است و از سخنان اوست : طوبی لمن لم یکن له و...