ریختهگری مرکزگریزانۀ حقیقیtrue centrifugal casting, just centrifugal castingواژههای مصوب فرهنگستانریختهگری مرکزگریزانهای که در آن اندازههای قطعه نسبت به محور چرخش تقارن کامل دارد
ریختهگری ریژهایdie casting 2, gravity die casting, permanent mould castingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ریختهگری که در آن فلز مذاب بهجای قالبهای ماسهای در قالبهای فلزی دائمی ریخته میشود
ریخته گریلغتنامه دهخداریخته گری . [ ت َ / ت ِ گ َ ] (حامص مرکب ) شغل و عمل ریخته گر. (ناظم الاطباء). صوغ .صیاغت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به این دو مصدر شود. || قالب ریزی مواد و مصالح بنایی به صورت صوغ فلزات ، استحکام بنا را : پس عضدالدوله ب
دفینۀ ریختهگریfounder's hoardواژههای مصوب فرهنگستاندفینهای شامل اشیای فلزی شکسته و ناهمگن و شمش و ضایعات ریختهگری و گاه اشیای کامل، همراه با ابزار ریختهگری مانند قالب و پتک و انبر و سندان
پودر ریختهگریcasting powderواژههای مصوب فرهنگستانپودری که معمولاً برای روانکاری در ریختهگریهای پیوسته به کار میرود
آهنگ ریختهگریcasting rateواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین شمار قطعات ریختگی قابلتولید در یک ساعت عملیات یکنواخت
چال ریختهگریcasting pitواژههای مصوب فرهنگستانمحلی در کارگاههای تولیدی که مخلوط ماسه آمادۀ قالبگیری را در آن میریزند و قالبگیری میکنند
چرخۀ ریختهگریcasting cycleواژههای مصوب فرهنگستانمجموع عملیات آمادهسازی قالب و بارریزی و انجماد و تخلیه برای تولید قطعات ریختگی