چرچرالغتنامه دهخداچرچرا. [ چ ِ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 36500گزی جنوب خاوری قره آغاج و 50هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ مراغه به میانه واقع است . کوهستانی معتدل و مالاریائی است و <span cl
ررالغتنامه دهخداررا. [ رَ ] (اِ) بلغت زند، گوش و اذن . (ناظم الاطباء). بلغت زند وپازند گوش را گویند و بعربی اذن خوانند. (برهان ).
چرچرولغتنامه دهخداچرچرو. [ چ ِ چ ِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان یافت بخش هوراند شهرستان اهر که در 30هزارگزی جنوب خاوری هوراند و 32هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبرواقع است . کوهستانی و معتدل است و 30 تن سک
ریرلغتنامه دهخداریر. [ رَ ] (ع مص ) در ارزانی و فراخسالی رسیدن قوم : ریر القوم (مجهولاً)ریراً. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
زریرالغتنامه دهخدازریرا. [ زَ ] (اِ) به لغت سریانی خرقه را گویند و به عربی بقلة المبارکه و بقلة الحمقا خوانند. (برهان ) (آنندراج ). بقله ٔمبارکه . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). مأخوذ از سریانی . خرفه . (ناظم الاطباء). و رجوع به لکلرک ج 2 ص
عبوسا قمطریرافرهنگ فارسی عمیدسختترشرو و اخمو؛ با روی ترش و گرفته. Δ مٲخوذ از آیۀ ۱۰ سورۀ انسان «اِنّا نَخافُ مِن رَبَّنا یَوماً عبوساً قمطریرا» (= همانا میترسیم از پروردگار خود از روزی سخت که رویها ترش و گرفته باشد).
جریرالغتنامه دهخداجریرا. [ ج َ ] (اِخ ) از قرای مرو است که آن را کریرا می نامند. (از معجم البلدان ). و رجوع به کریرا شود.
صریرالغتنامه دهخداصریرا. [ ص َ ] (اِ) نام گلی است که آن را بستان افروز وتاج خروس خوانند. (برهان ) (فهرست مخزن الادویه ). || بنات وردان . (فهرست مخزن الادویه ). || بادروج . (الفاظ الادویة) (فهرست مخزن الادویه ).