لغتنامه دهخدا
رجو. [ رَج ْوْ ] (ع مص ) رجاء. امید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). امید داشتن . مأیوس نگشتن . (ناظم الاطباء). امید داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به رُجُوّ و رجاو رجاء و رجاوة و رجاة و مرجاة شود. || ترسیدن ، قوله تعالی <span cla