فرهنگ فارسی عمید
۱. چیزی یا کسی را به جایی بردن: مرا تا محل کارم رساند.۲. [عامیانه] آگاهی دادن؛ گفتن مطلبی به کسی.۳. چیزی را به چیز دیگر نزدیک کردن؛ متصل کردن دو چیز به یکدیگر: دو سرنخ را به یکدیگر رساند.۴. پرورش دادن؛ پروراندن.۵. [مجاز] باعث ازدواج دو نفر شدن.۶. خبر، سلام، یا مانند آن