روقانلغتنامه دهخداروقان . (اِخ ) یا رودگان شهری است . صاحب تاریخ قم آرد: اردشیر بابک آن را بنا کرده و نام آن به فارسی رودگان بوده است بعد از آن معرب گردانیدند و گفتند روقان . (ترجمه ٔ تاریخ قم ص 70).
گروکانلغتنامه دهخداگروکان . [ گ ِ رَ / رُو ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) صورتی و تلفظی از گروگان . رجوع به گروگان (بهمه ٔ معانی ) شود.
روقینلغتنامه دهخداروقین . [ رَ ] (ع اِ) داهیة ذات روقین ؛ بلای سخت بد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جنگ سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).