زاناواژهنامه آزاددانا، باهوش،کسی که در مورد همه چیز آگاهی دارد دانا، باهوش، اسم پسر، دانا، باهوش، کسی که اطلاعات زیادی دارد، یک اصطلاح محلی در غرب کشور است
گرمخانه 2saunaواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی ویژه با حرارت زیاد که ورزشکاران و افراد عادی معمولاً برای کاهش وزن از آن استفاده میکنند
اخترCannaواژههای مصوب فرهنگستانتنها سردۀ اختریان با حدود 50 گونه که بومی مناطق جنوبی امریکای شمالی است
جاناًلغتنامه دهخداجاناً. [ نَن ْ ] (ق ) کلمه ٔ فارسی است که مانند کلمات عربی به آخرش تنوین درآورده اند.(از مجله ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره ٔ 3). از جان . بجان : جاناً و مالاً در راه تو فداکاریم .
جانالغتنامه دهخداجانا. (اِخ )توفیق افندی . او راست : واقعةالسلطان عبدالعزیز. اصل این کتاب را احمد صائب بک ، درباره ٔ سلطان عبدالعزیز که از سلاطین آل عثمان است نوشته و این شخص آنرا بعربی ترجمه کرده است و در سال 1321 هَ .ق . در 272</s
کالن زانالغتنامه دهخداکالن زانا. [ ل ِ ] (اِخ ) ناحیه ای است در کورس واقع در کالوی و 2000 تن سکنه دارد. تربیت زنبور عسل و تاک و میوه و پنیر آن معروف است .
کالن زانالغتنامه دهخداکالن زانا. [ ل ِ ] (اِخ ) ناحیه ای است در کورس واقع در کالوی و 2000 تن سکنه دارد. تربیت زنبور عسل و تاک و میوه و پنیر آن معروف است .
روزانافرهنگ نامها(تلفظ: ruzānā) (روزان + الف اسم ساز ) به معنی روشنا و منسوب به روز ؛ (به مجاز) تابنده و زیبا .
آگانزاناواژهنامه آزادبعضی از تاریخ نگاران شهر زنجان را با شهر «آگانزانا»، که بطلمیوس از آن نام برده است، یکی دانسته اند.