زانوزنانلغتنامه دهخدازانوزنان . [ زَ ] (ق مرکب ) در حال زانو زدن : یکی اسپهی هم چو صبح امیدمزین به زین وقطاس سفیدگرفتش به رسم غلامان عنان کشیدش بدستورزانوزنان .ملا عبداﷲ هاتفی (از آنندراج ).