زبانپریشی ورنیکهWernicke’s aphasia, Bastian’s aphasia, cortical sensory aphasiaواژههای مصوب فرهنگستاناز دست دادن توانایی درک اصوات و گفتار
زبانپریشیaphasia, dysphasiaواژههای مصوب فرهنگستاناز دست رفتن کامل یا جزئی تولید یا درک زبان یا گفتار در نتیجۀ بیماری یا آسیب مغزی
زبانپریشی بروکاBroca’s aphasiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زبانپریشی بیانی که در آن گفتن و نوشتن کلمات برای فرد دشوار میشود
زبانپریشیaphasia, dysphasiaواژههای مصوب فرهنگستاناز دست رفتن کامل یا جزئی تولید یا درک زبان یا گفتار در نتیجۀ بیماری یا آسیب مغزی
زبانپریشیaphasia, dysphasiaواژههای مصوب فرهنگستاناز دست رفتن کامل یا جزئی تولید یا درک زبان یا گفتار در نتیجۀ بیماری یا آسیب مغزی