لغتنامه دهخدا
زبان بر. [ زَ ب ُ ] (نف مرکب ) کنایه از خاموش کردن مدعی است بدلائل و جوابی که دیگر حرف نمیتواند زند. (برهان قاطع). جوابی که خصم راساکت و خاموش گرداند. (انجمن آرا) (آنندراج ). جوابی که اسکات مدعی بدان شود. (شرفنامه ٔ منیری ). حجت قاطع و دلیل و برهان مسکت . (ناظم الاطباء). جواب