لغتنامه دهخدا
زبهیده . [ زَ دَ / دِ ] (ن مف ) فروافتاده بود. (جهانگیری ). فروافتاده باشد مطلقاً اعم از جایی یا از منصبی یا از قوت و قدرت . (برهان قاطع). فروافتاده و ساقطشده ، خواه از جائی و یا از منصب و قوت و قدرت . (ناظم الاطباء). مؤلف انجمن آرا آرد: در