زخمهگوشcorner scabواژههای مصوب فرهنگستانبرجستگیهایی فشرده و نامنظم در بخشهای وسیعی از قطعۀ ریختگی در مجاورت گوشههایی با زاویۀ تند که ظاهری شکسته دارند
پوشچنگار یاختههای پایۀ گرهزخمیnodulo-ulcerative basal cell carcinomaواژههای مصوب فرهنگستانفراوانترین شکل پوشچنگار یاختههای پایهای در صورت که نمایی موممانند با لبههای پیچخورده دارد
دهانهپوشبندhatch bar 1, hatch clamping beamواژههای مصوب فرهنگستانبستی متشکل از الوارهای چوبی یا تسمههای فلزی که بر روی دهانهپوش نصب و گاه پیچ میشود تا از باز شدن و جابهجایی دهانهپوش براثر باد و دیگر عوامل طبیعی جلوگیری شود
زهوار دهانهپوشhatch batten, battening bar, hatch bar 2, battening ironواژههای مصوب فرهنگستانتسمهای فلزی که از آن برای محکم کردن دهانهپوش استفاده میکنند
زخمةلغتنامه دهخدازخمة. [ زَ خ ِ م َ ] (ع ص ) گوشت گندیده و بدبوی . (از المعجم الوسیط). و رجوع به زَخْم و زَخَمة شود.
زخمگهلغتنامه دهخدازخمگه . [ زَ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) جای فرود آمدن شمشیر و دیگر آلات جارحه . مضرب سیف . زخمگاه . رجوع به زخم و زخمگاه و زخمه گاه شود. || نشانه . هدف . غرض . زخمگاه : از خط این دایره در خط مباش زخمگه چرخ مخطط مباش . نظامی .