خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زره ترکان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زره بر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] zerehbor ویژگی تیر یا شمشیر تیز که زره را بدراند و از آن بگذرد و به بدن برسد.
-
زره پوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) zerehpuš ۱. زرهپوشیده؛ کسی که زره بر تن کرده؛ زرهدار.۲. (صفت) (نظامی) وسیلۀ نقلیهای که از صفحههای محکم فلزی پوشیده شده و گلوله به آن اثر نمیکند.
-
زره دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی، قید) zerehdār دارای زره؛ زرهپوش؛ زرهپوشیده.
-
زره گر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] zerehgar زرهساز؛ زرهباف؛ کسی که زره میسازد.
-
زره ور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] zerehvar دارای زره؛ زرهدار؛ زرهپوشیده.