جرسیفلغتنامه دهخداجرسیف . [ ج َ ] (اِخ ) شهری است بمغرب بین فاس و تلمسان . (از معجم البلدان ). و رجوع بقاموس الاعلام ترکی شود.
زرسالغتنامه دهخدازرسا. [ زَ ] (اِ مرکب ، ص مرکب ) زرمانند. || بوته . || زر گداخته . || ریزه ٔ زر. (ناظم الاطباء). بهمه ٔ معانی رجوع به لسان العجم شعوری ج 2 ص 28 شود.