لغتنامه دهخدا
زلالی . [ زُ ] (اِخ ) از شاگردان اهلی است .در اوایل حال به هندوستان رفته در اکثر بلاد به عشرت گذرانیده ، آخرالامر در کجرات وفات یافته . از اوست :بی رخش غم نیست گر از سینه جان بیرون رودعشق با جانست می ترسم که آن بیرون رود. #ای ساربان جانان