زمنةلغتنامه دهخدازمنة. [ زَ م َ ن َ ] (ع اِ) روزگار. زمان . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به زمان و زمن شود.
زمنةلغتنامه دهخدازمنة. [ زُ ن َ ] (ع مص ) برجای ماندن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). زمن . (ناظم الاطباء). رجوع به زَمَن شود.
زمینهلغتنامه دهخدازمینه . [ زَ ن َ / ن ِ ] (اِ) سطح هر چیز. (فرهنگ فارسی معین ). || متن چیزی از قبیل پرده ٔ نقاشی و غیره . (فرهنگ فارسی معین ). سطح چیزی غیر از اشکال و صور آن . بوم . متن . مقابل گل . مقابل گل و بته .مقابل حاشیه : قالی زمینه سرمه ای . شال زمینه
زمینهفرهنگ فارسی عمید۱. سطح و روی چیزی.۲. [مجاز] طرح؛ نقشه.۳. [مجاز] موضوع.۴. [مجاز] متن.۵. چیزی که نقشه روی آن کشیده میشود.
زمینهدیکشنری فارسی به عربیارض , اساس , تصميم , تضاريس , جزر , خلفية , رسم تخطيطي , قاعدة , موضوع , ميل ، اَخْتِصاصٌ
زمینهدیکشنری فارسی به انگلیسیbackdrop, background, base, bent, domain, field, ground, locale, provinces
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیربن اعین سنسن الشیبانی مکنی به ابوغالب . نقاوه ٔ خاندان آل اعین و ازکبار محدثین آن جماعت بشمار رود و بدین کنیت مابین علماء و محدثین امامیه معروفست و از آل اعین همواره در عصر هر یک از ائمه ٔ اثناعشر محدثین بسیار بوده که جا