زمینهسازیgroundingواژههای مصوب فرهنگستاندر مطالعات گفتمانی و کاربردشناختی، سازوکارهایی که گوینده یا نویسنده با استفاده از آن پیام اصلی و حوادث جانبی آن را بیان میکند
تمهیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمادگی، آمادهسازی، تدارک، تدبیر، تهیه، چاره، زمینهسازی، مقدمهچینی ۲. آماده کردن، آراستن، فراهم کردن ۳. زمینهسازی کرن، مقدمه چیدن ۴. گسترانیدن، هموار کردن، پهن کردن