زنشیflapped, flap 4واژههای مصوب فرهنگستانآوایی که تنها در نتیجۀ یک بار تماس سریع یک عضو گویایی متحرک با یک عضو گویایی ثابت ایجاد شود
گزینش جنسیsexual selectionواژههای مصوب فرهنگستانصورتی از انتخاب طبیعی که در آن براساس نظریۀ داروین، یک جنس، جنس مقابل را برمیگزیند
جنسیلغتنامه دهخداجنسی . [ ج ِ ] (ص نسبی ) منسوب به جنس . (فرهنگ فارسی معین ). || در اصطلاح متداول امروزی ، آنچه مربوط به امور شهوانی باشد. (فرهنگ فارسی معین ): اعمال جنسی .- جاذبه ٔ جنسی ؛ کششی که از نظر غریزه ٔ جنسی میان دو موجود نر و ماده پدید می آید.- <span
جنسیsexualواژههای مصوب فرهنگستانویژگیهای مربوط به هر دو جنس یا روابط جنسی یا جنسینگی یا اندامهای جنسی و کارکرد آنها
زبانۀ زنشیbeating reedواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زبانه که براثر ارتعاش و برخورد سر آزاد آن با مانع صدا تولید میشود
چوبکمانهای زنشیcol legno battuto (it.)واژههای مصوب فرهنگستاننوعی اجرای چوبکمانهای که در آن صوت با زدن چوب کمانه بر روی سیمها ایجاد میشود
قرهنیهاclarinetsواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از سازها با زبانۀ زنشی ساده که لولهای استوانهای دارند
سُرناهاoboesواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از سازها با زبانۀ زنشی که زبانهای مضاعف و لولهای مخروطی دارند
زبانۀ سادهsingle reedواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زبانۀ زنشی واحد در برخی از هواصداها که براثر ارتعاش آن صدا تولید میشود
زبانۀ مضاعفdouble reedواژههای مصوب فرهنگستاندو زبانۀ زنشی متصل به هم که براثر ارتعاش و برخورد با یکدیگر موجب تولید صدا میشوند
خوردگی شیارزنشیgrooving corrosionواژههای مصوب فرهنگستانخوردگی موضعی ناشی از آبهای خورنده در محل جوش لولههای فولادی کربنی، پس از جوشکاری مقاومتی
زبانۀ زنشیbeating reedواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زبانه که براثر ارتعاش و برخورد سر آزاد آن با مانع صدا تولید میشود
چوبکمانهای زنشیcol legno battuto (it.)واژههای مصوب فرهنگستاننوعی اجرای چوبکمانهای که در آن صوت با زدن چوب کمانه بر روی سیمها ایجاد میشود