لغتنامه دهخدا
زهردار. [ زَ ] (نف مرکب ) صاحب زهر. جانور یا گیاهی که سم دارد. سامه . سوام : مار زهردار. مقابل بی زهر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). حیوان زهردار؛ جانوری که دارای زهر باشد. (ناظم الاطباء) : کشت خال لب توام آری مگس شهد زهردار بود. <p class="aut