جوادلغتنامه دهخداجواد. [ ج َ ] (ع ص ) سخی . مذکر و مؤنث در آن یکسان است . ج ، اجواد، اجاود، جُوَداء، جُوَدة، جود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فرس جواد؛ اسب نیکوروی ، و همچنین فرسة جواد. (منتهی الارب ). اسب تندرو. (اقرب الموارد). اسب نیک رو. (ترجمان علامه ). ج ، جیاد، اجیاد، اجاوید.
جوادلغتنامه دهخداجواد. [ ج َ وادد ] (ع اِ) ج ِ جادّه ، بمعنی شاهراه ها. (آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به جاده شود.
جواتلغتنامه دهخداجوات . [ ج ُ ] (ع اِمص ) اسم است مجاوتة را، و مجاوتة با کلمه ٔ جَوت جَوت شتر را خواندن است . (منتهی الارب ). خواندن شتر را بسوی آب با جَوت جَوت . (اقرب الموارد).
جوادلغتنامه دهخداجواد. [ ج َ] (اِخ ) لقب امام محمدبن علی بن موسی الرضابن جعفر علیهم السلام ، امام نهم از ائمه ٔ اثناعشر، ملقب به تقی .مولد آن حضرت روز نوزدهم یا روز نیمه ٔ شهر رمضان سال 195 هَ . ق . و بمدینه بود. مادرش ام ولد بود و سبیکة نام داشت و امام رضا ع
جوادلغتنامه دهخداجواد. [ ج َوْ وا ] (ع ص ) بسیارجود، و این بر خدا اطلاق گردد بخلاف سخی . (از اقرب الموارد). || سخی . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ).