زوجالکترونelectron pairواژههای مصوب فرهنگستاندو الکترون ظرفیتی که بین دو اتم مجاور، اتصال ناقطبی ایجاد میکنند
نظریۀ دافعۀ زوجالکترونی پوستۀ ظرفیتvalence-shell electron-pair repulsion theory, Gillespie-Nyholm theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که بر پایۀ آن شکل مولکولهای انفرادی بر مبنای دافعۀ ایستابرقی زوجالکترونهای اتم مرکزی پیشبینی میشود اختـ . نظریۀ دازاپ VSEPR theory
القطرونلغتنامه دهخداالقطرون . [ اِ ل ِ طِ رُ ] (اِ) (از یونانی : الکترون ) ایلقطرون . عنبر اشهب . کهربا. کاهربا. سیدالکباریت . قرن البحر. مصباح الروم . بیجاده . رجوع به الجماهر بیرونی ص 210 و کهرباو عنبر و الکترون شود.
الکترونلغتنامه دهخداالکترون .[ اِ ل ِ رُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) جزئی از اتم است که واجد بار الکتریسیته ٔ منفی و مخالف بار الکتریسیته ٔ پرتون می باشد. مقدار الکتریسیته ٔ هر الکترون برابر است با: S.G.10C</s
الکترونفرهنگ فارسی عمیدهریک از ذراتی که در اطراف هستۀ مرکزی اتم با سرعت بسیار حرکت میکنند و دارای بار الکتریکی منفی هستند.
لیگاند دودَندانهbidentate ligandواژههای مصوب فرهنگستانمولکول یا یونی که میتواند دو زوجالکترون بدهد
واکنشگر الکتروندوستelectrophilic reagentواژههای مصوب فرهنگستانواکنشگری که با پذیرفتن زوجالکترون تنها تشکیل پیوند میدهد
پیوند چندمرکزیmulticenter bondواژههای مصوب فرهنگستانپیوندی بین سه اتم و گاهی بیشتر که تنها شامل یک زوجالکترون است
پیوند سهمرکزیthree-center bondواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیوند در مولکولی که بین سه اتم آن یک زوج الکترون مشترک است