لغتنامه دهخدا
جولانی . [ ج َ نی ی ] (ع ص ) عام منفعت : رجل جولانی ؛ مرد عام منفعت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بسیار گرد و غبار: یوم جولانی . یوم جولان َ، و این ممنوع الصرف است . (منتهی الارب ). || در تداول فارسی ، اسب جولانی ؛ اسبی که در میدان نبرد به تاخت وتاز است <span class="hl"