جک بارگیریloading jackواژههای مصوب فرهنگستانجکی که بعد از استقرار ماشین بارزن برای ثابت نگه داشتن آن باز میشود و بر روی زمین قرار میگیرد
واماندگی جکjack stallواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن بار آئرودینامیکی وارد بر سطح بر نیروی فعالگر غلبه میکند
جوق جوقلغتنامه دهخداجوق جوق . (ق مرکب )دسته دسته . گروه گروه . دسته بدسته : بعد از آن جبرئیل و ملائکه و مهاجر و انصار بر وی [ پیغمبر ] نماز کردند جوق جوق . (مجمل التواریخ ). || بسیار بسیار. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جوق شود.
زوکلغتنامه دهخدازوک . [ زَ ] (ع مص ) به رفتار زاغ رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جنبانیدن هر دو دوش در رفتن . || خرامیدن . || (اِ) رفتار زاغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تاگ زوکلغتنامه دهخداتاگ زوک . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان لادیز، بخش میرجاوه ، شهرستان زاهدان که در 20هزارگزی جنوب میرجاوه و6 هزارگزی جنوب راه فرعی میرجاوه به خاش واقع است و35 تن سکنه دارد. (ا
چوزوکلغتنامه دهخداچوزوک . (اِخ ) دهی است از دهستان سجاسرود بخش قیدار شهرستان زنجان . 634 تن سکنه دارد. از قنات و رودخانه آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
خزوکلغتنامه دهخداخزوک . [ خ َ ] (اِ) سرگین گردانک را گویند و به عربی جعل خوانند. (برهان قاطع). خبزدوک . (از حاشیه ٔ دکتر معین بر برهان قاطع).
زوکلغتنامه دهخدازوک . [ زَ ] (ع مص ) به رفتار زاغ رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جنبانیدن هر دو دوش در رفتن . || خرامیدن . || (اِ) رفتار زاغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
دیزوکلغتنامه دهخدادیزوک . (اِخ ) دهی است از دهستان لادیز بخش مسیر جاده ٔ شهرستان زاهدان با 100 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).