زينةدیکشنری عربی به فارسیتزءين , اراستگي , پيراستگي , زيور و پيرايه , زينت , تزيين , ارايشگري , اذين بندي , مدال يا نشان , ارايش , تامين خواسته , حکم تامين مدعابه , احضار شخص ثالث , حکم توقيف
تاسهpurse seine, purse, seine, purse net, seine netواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تور ماهیگیری که با بسته شدن بخش انتهایی، به یک کیسه بدل میشود و ماهیان و دیگر آبزیان نمیتوانند از آن خارج شوند
اخترCannaواژههای مصوب فرهنگستانتنها سردۀ اختریان با حدود 50 گونه که بومی مناطق جنوبی امریکای شمالی است
گرمخانه 2saunaواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی ویژه با حرارت زیاد که ورزشکاران و افراد عادی معمولاً برای کاهش وزن از آن استفاده میکنند
پیراهن طلاییyellow jersey,maillot jauneواژههای مصوب فرهنگستاندر دور فرانسه، پیراهنی که در پایان هر مرحله به پیشتاز ردهبندی کلی اعطا میشود و او آن را در مرحلة بعد به تن میکند
زینةلغتنامه دهخدازینة. [ ن َ ] (ع اِ) آرایش و آنچه بدان آرایند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آرایش . (ترجمان القرآن ) (دهار).- امراض الزینة؛ نزد پزشکان بیماریهای پوست و ناخن و موی مانند کلف و نمش و مانند اینها است . (از اقرب الموار