جک بارگیریloading jackواژههای مصوب فرهنگستانجکی که بعد از استقرار ماشین بارزن برای ثابت نگه داشتن آن باز میشود و بر روی زمین قرار میگیرد
واماندگی جکjack stallواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن بار آئرودینامیکی وارد بر سطح بر نیروی فعالگر غلبه میکند
جیک جیکلغتنامه دهخداجیک جیک . (اِ صوت ) آواز مرغان را گویند. (از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). آواز اقسام جانوران و مرغان باشد. (برهان ) : چیست این باغ نزد پررشکان جز مگر جیک جیک گنجشکان ؟ سنائی .|| سخنی که فهمیده نشود. کلام غیرفصیح
زیغ زیغلغتنامه دهخدازیغ زیغ. (اِ صوت ) آواز در و یا دریچه ٔ تازه ساخته شده و هر چیز که مشابه آنها باشدچون آن را بگشایند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
زیغبافلغتنامه دهخدازیغباف . (نف مرکب ) حصیرباف . آنکه زیغ بافد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : زیغبافان را با وشی بافان ننهندطبل زن را ننشانند بر رودنواز. ابوالعباس (از لغت فرس اسدی ).رجوع به زیغ شود.