جنسیتلغتنامه دهخداجنسیت . [ ج ِ سی ی َ ] (ع مص جعلی ) همجنسی .حالت و کیفیت جنس . (فرهنگ فارسی معین ) : همه جنس از گور و گاو و پلنگ بجنسیت آرند شادی بچنگ . نظامی .جاذبه ٔ جنسیت است اکنون ببین که تو جنس کیستی از کفر و دین . <p
زنشتلغتنامه دهخدازنشت . [ زِ ن ِ ] (مص ) بمعنی دیدن باشد و به عربی رؤیت خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
زِنِشتگویش بختیاریدرد بسیار، احساس درد شدید در هرعضوى از بدن dennun-om zenešt ezana>:دندانم به شدت درد مىکند> .
زِنِشتگویش بختیاریدرد بسیار، احساس درد شدید در هرعضوى از بدن dennun-om zenešt ezana>:دندانم به شدت درد مىکند> .
زِنِشتگویش بختیاریدرد بسیار، احساس درد شدید در هرعضوى از بدن dennun-om zenešt ezana>:دندانم به شدت درد مىکند> .