زیرسازیفرهنگ فارسی عمیدشفتهریزی، سنگچینی، و هموار ساختن قسمتهای زیر جاده که بعد روی آن آسفالت یا شنریزی شود.
لایهریزfinisherواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی در راهسازی برای زیرسازی یا یکدست کردن روکش سطح جاده یا پیادهرو
شوسهفرهنگ فارسی معین(شُ سِّ) [ فر. ] (اِ.) جاد ه ای که عملیات زیرسازی آن انجام شده باشد و به جای آسفالت روی آن شن ریخته باشند، جادة ساخته و پرداخته .
تَرَکخوردگی سوسماریcrocodile cracking, alligator crackواژههای مصوب فرهنگستانتَرَکهای بههمچسبیدهای به شکل پوست سوسمار که معمولاً براثر اُفت یا نشست زیاد سطح راه و سست بودن زیرسازی به وجود میآیند
مسنددیکشنری عربی به فارسیمتکا , نازبالش , کوسن , مخده , زيرسازي , وسيله اي که شبيه تشک باشد , با کوسن وبالش نرم مزين کردن , لا يه گذاشتن , چنبره
زیرسازیفرهنگ فارسی عمیدشفتهریزی، سنگچینی، و هموار ساختن قسمتهای زیر جاده که بعد روی آن آسفالت یا شنریزی شود.
زیرسازیفرهنگ فارسی عمیدشفتهریزی، سنگچینی، و هموار ساختن قسمتهای زیر جاده که بعد روی آن آسفالت یا شنریزی شود.