زیرکوبیtamping 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند متراکم کردن پارسنگ در زیر ریلبند برای ایجاد ظرفیت باربری و حفظ تراز هندسی خط آهن
زرکوبیلغتنامه دهخدازرکوبی . [ زَ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل زرکوب . طلاکاری . (فرهنگ فارسی معین ) : رخ زردم کند در اشکباری گهی زرکوبی و گه نقره کاری . نظامی .|| (ص نسبی ) زرکوبی شده . هر چیزی که روی آن طلاکوبی شده باشد. (فرهنگ فارسی مع
زیرکوبی درزjoint peakingواژههای مصوب فرهنگستانعملیات فشردن زیر درز بهصورتیکه از سایر نقاط ریل بالاتر قرار گیرد تا افتادگی درز را جبران کند
زیرکوبی درزjoint peakingواژههای مصوب فرهنگستانعملیات فشردن زیر درز بهصورتیکه از سایر نقاط ریل بالاتر قرار گیرد تا افتادگی درز را جبران کند
کلنگ دستی زیرکوبtamping pickواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای کلنگمانند که از آن در زیرکوبی دستی استفاده میکنند
کلنگ زیرکوبtamping bar, lollipopواژههای مصوب فرهنگستانمیلهای بلند که انتهای آن پهن است و از آن در زیرکوبی استفاده میکنند
زیرکوب پشتکارchase tamper, slave tamperواژههای مصوب فرهنگستانزیرکوبی که پس از زیرکوب اصلی حرکت میکند تا کار زیرکوب اول را تکمیل کند
زیرکوب لکهگیرspot tamperواژههای مصوب فرهنگستانزیرکوبی با قابلیت تصحیح موضعی خط آهن، اما فاقد قابلیت تصحیح تراز هندسی آن
پاکسازی پارسنگundercutting 1واژههای مصوب فرهنگستانعملیاتی شامل تخلیۀ پارسنگ از زیر خط و جانشین کردن آن با پارسنگ تازه یا سرندشده و زیرکوبی و هموار کردن خط و رساندن آن به سطح لازم
زیرکوبی درزjoint peakingواژههای مصوب فرهنگستانعملیات فشردن زیر درز بهصورتیکه از سایر نقاط ریل بالاتر قرار گیرد تا افتادگی درز را جبران کند