زیستگاه بحرانیcritical habitatواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای که دولت آن را برای بقا و بازیابی (recavery) گونههای درتهدید یا درخطر مشخص کرده است
درخت زیستگاهیwildlife treeواژههای مصوب فرهنگستاندرخت سرپا، زنده یا خشک، که برای حفاظت یا بهبود وضعیت حیاتوحش بهعنوان زیستگاه درنظر گرفته میشود
زوال زیستگاهhabitat loss, habitat reductionواژههای مصوب فرهنگستاننابودی دائمی یا تدریجی شرایط زیستمحیطی بهطوریکه تداوم حیات یک اندامگان در آن امکانپذیر نباشد
زیستگاهشماریbiochronologyواژههای مصوب فرهنگستانسنیابی نسبی رویدادهای زمینشناختی با استفاده از روشها یا شواهد دیرینهشناختی یا زیستچینهای
زیستگاه بحرانی حیاتوحشcritical wildlife habitatواژههای مصوب فرهنگستانزیستگاهی که برای سلامت و بقای یک یا چند گونة حیاتوحش بسیار مهم و حیاتی است زیرا شرایطی مانند آشیانهگاه و منابع غذایی و زمینههای رشد و پرورش آنها را فراهم میآورد
زمینزیستگاهgeobiosواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از زمین که زیستگاه گیاهان و جانوران خشکی است متـ . خشکیزیستگاه
زوال زیستگاهhabitat loss, habitat reductionواژههای مصوب فرهنگستاننابودی دائمی یا تدریجی شرایط زیستمحیطی بهطوریکه تداوم حیات یک اندامگان در آن امکانپذیر نباشد