پیزیستشناسیneurobiologyواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از زیستشناسی که کار آن مطالعۀ ساختار و کار شبکۀ عصبی موجودات زنده است متـ . زیستشناسی اعصاب
پیزیستشناسneurobiologistواژههای مصوب فرهنگستانفرد متخصصی که ساختار و کار شبکۀ عصبی موجود زنده را مطالعه کند متـ . زیستشناس اعصاب
پیزیستشناسیneurobiologyواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از زیستشناسی که کار آن مطالعۀ ساختار و کار شبکۀ عصبی موجودات زنده است متـ . زیستشناسی اعصاب
زمینزیستشناسیgeobiologyواژههای مصوب فرهنگستانعلم مطالعۀ زیستکره بهویژه در مقیاس زمانِ زمینشناختی
باستانزیستشناسیbioarchaeologyواژههای مصوب فرهنگستانزیرشاخهای از علم زیستشناسی که مفاهیم زیستشناسی انسانی را با باستانشناسی انسانشناختی پیوند میدهد
هوازیستشناسیaerobiologyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ توزیع اندامگانهای زندۀ معلق در جوّ و برخی پیامدهای آن