انبار با جوّ مهارشدهcontrolled atmosphere storage, CA 1واژههای مصوب فرهنگستانانبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقاً مهار شده است
آب جولغتنامه دهخداآب جو. [ ب ِ ج َ / جُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فوگان . فقاع . فقع. نبیدجو. آخسمه . آخمسه . جعه . و قسم ستبر آن را بوزه گویند. || ماءالشعیر. آبی که در آن جو مقشر جوشانیده باشند مداوا را.
عیب جوفرهنگ فارسی عمیدعیبجوینده؛ جویندۀ عیب دیگران؛ کسی که عیبها و بدیهای دیگران را تفحص میکند و آشکار میسازد.