سائس پنجم رواقلغتنامه دهخداسائس پنجم رواق . [ ءِ س ِ پ َ ج ُ رِ ] (اِخ ) کنایه از کوکب مریخ چه او در فلک پنجم است . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ) : ای سئیس مرکبانت سائس پنجم رواق وی غلام آستانت خسرو زرین مجن .سلمان ساوجی (از شرفنامه ٔ منیری
سس پنیرcheese sauceواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع سسهای سفید طعمدارشده با پنیر که عمدتاً برای پوشش دادن برخی از غذاها مانند نیرشته یا ماهی، به کار میرود
سس پیالهایdipping sauce, dipواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع چاشنیهایی که ویژة غذاهای انگشتی و نانها و برگک سیبزمینی و سبزیجات است و در ظروف دهانگشاد و کاسهمانند عرضه میشود تا بتوان خوراک را مستقیماَ و بههنگام صرف غذا در آن غوطهور یا به آن آغشته کرد
لرزهیاب بالای چاهuphole geophone, shotpoint seis, bug 3, uphole seisواژههای مصوب فرهنگستانلرزهیاب مستقر در نزدیکی دهانۀ چال انفجار
ایستاموجseicheواژههای مصوب فرهنگستانموج ایستادهای در یک حوزة بسته یا نیمبسته که حرکت آونگوار آن پس از اتمام نیروی اولیه ادامه دارد
سائسلغتنامه دهخداسائس . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) سیاست دان . سیاست مدار. مرد سیاست . سیاست کننده . (غیاث ). راه برنده ٔ مردمان . ج ، سائسین : پادشاهی عادل و والئی سایس . (سندبادنامه ص 46). || ادب آموزنده . (شرح قاموس ). || متولی امر. مدیر. (ا
دسائسلغتنامه دهخدادسائس . [ دَ ءِ ] (ع اِ) دسایس . ج ِ دسیسة. (از اقرب الموارد). رجوع به دسیسة و دسایس شود.
خسائسلغتنامه دهخداخسائس . [ خ َ ءِ ] (ع اِ) ناکسی ها و زبونیها. || چیزهای زبون . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).- خسائس امور ؛ مقابل معالی امور. (یادداشت بخط مؤلف ).
سائسلغتنامه دهخداسائس . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) سیاست دان . سیاست مدار. مرد سیاست . سیاست کننده . (غیاث ). راه برنده ٔ مردمان . ج ، سائسین : پادشاهی عادل و والئی سایس . (سندبادنامه ص 46). || ادب آموزنده . (شرح قاموس ). || متولی امر. مدیر. (ا