سابقاًلغتنامه دهخداسابقاً. [ ب ِ قَن ْ ] (ع ق ) از پیش . از این پیش . پیش از این . در ایام پیش . در زمان پیش . پیش از آن . پیش از وقت . در پیش . پیشتر. در سابق . در زمان سابق . سابق بر این . سابق بر آن . قبلاً. قبل از این . قبل از آن .قدیماً. در قدیم . فی ماتقدم . در گذشته . در زمان گذشته . سال
سابقاتلغتنامه دهخداسابقات . [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سابقة. رجوع به سابقه شود. || فرشتگانی که پیشی بردند بر دیوان در سماعت وحی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قوله تعالی : و السابقات سبقاً (قرآن 4/79).یعنی فرشتگانند که پیشی میگیرند پریان را ب
سابقاًلغتنامه دهخداسابقاً. [ ب ِ قَن ْ ] (ع ق ) از پیش . از این پیش . پیش از این . در ایام پیش . در زمان پیش . پیش از آن . پیش از وقت . در پیش . پیشتر. در سابق . در زمان سابق . سابق بر این . سابق بر آن . قبلاً. قبل از این . قبل از آن .قدیماً. در قدیم . فی ماتقدم . در گذشته . در زمان گذشته . سال
سابقاتلغتنامه دهخداسابقات . [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سابقة. رجوع به سابقه شود. || فرشتگانی که پیشی بردند بر دیوان در سماعت وحی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قوله تعالی : و السابقات سبقاً (قرآن 4/79).یعنی فرشتگانند که پیشی میگیرند پریان را ب
سابقاًلغتنامه دهخداسابقاً. [ ب ِ قَن ْ ] (ع ق ) از پیش . از این پیش . پیش از این . در ایام پیش . در زمان پیش . پیش از آن . پیش از وقت . در پیش . پیشتر. در سابق . در زمان سابق . سابق بر این . سابق بر آن . قبلاً. قبل از این . قبل از آن .قدیماً. در قدیم . فی ماتقدم . در گذشته . در زمان گذشته . سال