لغتنامه دهخدا
ساحر. [ح ِ ] (ع ص ، اِ) جادو. (مهذب الاسماء). افسونگر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سحرکننده . آنکه سحر کند. جادوگر. جادوکن . ج ، سَحَرَه ، ساحرین و ساحرون : باد نوروزی همی در بوستان ساحر شودتا بسحرش دیده ٔ هر گلبنی ناظر شود. <p class="author