ساختار ریزِ کارwork breakdown structureواژههای مصوب فرهنگستانفهرست کارهای تجزیهشدۀ پروژه در ساختاری سلسلهمراتبی برای تسهیل دستیابی به اهداف پروژه و تحقق تحویلیها اختـ . سارَک WBS
پیشاخطارearly warning, tactical warningواژههای مصوب فرهنگستاناعلام خطر رادار زمینی یا رادار پرنده و ایستگاههای شنود مبنی بر احتمال حملۀ هوایی یا موشکی دشمن از فاصلۀ دور
ساختاردیکشنری فارسی به انگلیسیanatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture
راهنمای ساختار ریزِ کارwork breakdown structure dictionaryواژههای مصوب فرهنگستانسند توصیفکنندۀ ساختار ریزِ کار شامل چکیدۀ شرح یا دامنۀ کار و تحویلیها و فهرست موعدها و فعالیتهای مرتبط
تجزیۀ پروژهproject decomposition, decomposition 3واژههای مصوب فرهنگستانفرایند ریز کردن گسترۀ پروژه برای دستیابی به ساختار ریز کار
شناسۀ حسابهاcode of accountsواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ شمارهگذاری برای مشخص کردن هریک از اجزای ساختار ریزِ کار
بستۀ کارwork packageواژههای مصوب فرهنگستانتحویلیای که در پایینترین سطح ساختار ریز کار قرار دارد و یک یا چند کار مرتبط را در بر میگیرد
ساختار ریزِ هزینهcost breakdown structureواژههای مصوب فرهنگستانفهرست اجزای هزینههای پروژه در ساختاری سلسلهمراتبی که چگونگی تخصیص منابع بودجۀ پروژه را به اجزای ساختار ریز کار نشان میدهد اختـ . ساره CBS
ساختاردیکشنری فارسی به انگلیسیanatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture
خُردساختارmicrostructureواژههای مصوب فرهنگستانآرایش دادههای هر مدخل در مجموعههایی مانند فرهنگها و اصطلاحنامهها
تابع ساختارstructure functionواژههای مصوب فرهنگستانرابطهای که تفاوت پراکندگی از هدف غیرنقطهای را با هدف نقطهای نشان میدهد و اطلاعاتی از ساختار هدف به دست میدهد
ریزساختارmicrostructureواژههای مصوب فرهنگستانسیماهای ساختاری سنگها که تنها با ریزبین قابل تشخیص باشد