ساختمانلغتنامه دهخداساختمان . [ ت ِ ] (اِ مرکب ) بناء. عمارت . || (اِمص ) معماری . (فرهنگستان ): اداره ٔ ساختمان شهرداری . || (اِ مرکب ) نهاد. وضع. ساخت . ترتیب . ترکیب . خلقت . طرزساخت . طرز خلقت . شکل : ساختمان داخلی بدن . ساختمان خارجی بدن .
رامنادلغتنامه دهخدارامناد. (اِخ ) نام قصبه و مرکز بخش است در استان مدراس (مدرس ) هندوستان ، واقع در ناحیه ٔ مادورا و 99هزارگزی جنوب خاوری مرکز مادورا، که در اول شبه جزیره ٔ رامناد قرار دارد. این قصبه دارای قلعه ٔ ویرانیست که در داخل آن یک ساختمان بزرگ و یک بتکد
بارجةلغتنامه دهخدابارجة. [ رِ ج َ ] (معرب ، اِ) کشتی بزرگ جنگی . (منتهی الارب ). ج ، بوارج . جهاز یا کشتی بزرگ جنگی . (آنندراج ). ساختمان بزرگ جنگ . (دِمزن ). بیرونی گوید: کلمه ٔ هندیست از ریشه ٔ «بیره » تعریب شده است و آنرا بر بوارج جمع بسته اند. و چون راهزنان دریائی در ساحل هند کشتی ها را غا
ساختمانلغتنامه دهخداساختمان . [ ت ِ ] (اِ مرکب ) بناء. عمارت . || (اِمص ) معماری . (فرهنگستان ): اداره ٔ ساختمان شهرداری . || (اِ مرکب ) نهاد. وضع. ساخت . ترتیب . ترکیب . خلقت . طرزساخت . طرز خلقت . شکل : ساختمان داخلی بدن . ساختمان خارجی بدن .
ساختماندیکشنری فارسی به انگلیسیbuild, building, constitution, construction, edifice, erection, fabrication, facility, formation, frame, house, making, masonry, organization, structure, temple
ساختمانلغتنامه دهخداساختمان . [ ت ِ ] (اِ مرکب ) بناء. عمارت . || (اِمص ) معماری . (فرهنگستان ): اداره ٔ ساختمان شهرداری . || (اِ مرکب ) نهاد. وضع. ساخت . ترتیب . ترکیب . خلقت . طرزساخت . طرز خلقت . شکل : ساختمان داخلی بدن . ساختمان خارجی بدن .