ساختواژۀ اشتقاقیderivational morphologyواژههای مصوب فرهنگستانحوزهای از ساختواژه/ صرف که به بررسی فرایندهای واژهسازی اختصاص دارد متـ . صرف اشتقاقی
ساختواژهmorphology, morphemicsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از دستور که ساختمان یا شکل واژه را ازطریق شناسایی تکواژهای سازندۀ آن بررسی میکند متـ . صرف
ساختواژۀ تصریفیinflectional morphologyواژههای مصوب فرهنگستانحوزهای از ساختواژه/ صرف که به بررسی فرایندهای تصریفی اختصاص دارد متـ . صرف تصریفی
سوختهلغتنامه دهخداسوخته .[ ت َ / ت ِ ] (ن مف / نف ) هر چیز که آتش در آن افتاده باشد. (برهان ). هر چیز آتش گرفته . هر چیز که آتش درآن افتاده باشد. محروق . (ناظم الاطباء) : کنون کنده و سوخته خانه هاشا