شارکولغتنامه دهخداشارکو. [ ک ُ ] (اِخ ) ژان باتیست . پزشک و کاشف فرانسوی . وی بسال 1867 م . در نویی -سور - سن تولد و به سال 1936 م . در سفر دریا وفات یافت . پسر شارکو (ژان مارتن ) و مصنف آثار درخشان در زمینه ٔ مطالعات خود در ا
شارکولغتنامه دهخداشارکو. [ ک ُ ] (اِخ ) ژان مارتن . پزشک فرانسوی که بسال 1825 م . در شهر پاریس متولد و بسال 1893م . وفات یافت . شهرت او بسبب آثاری است که درباره ٔ بیماریهای عصبی تصنیف کرده است . رجوع به روانشناسی از لحاظ تربیت
شارقیلغتنامه دهخداشارقی . [ رِ قی ی ] (اِخ ) عبداﷲبن موسی . مکنی به ابومحمد، از اهل قرآن است . وی از ابوالولید یونس بن مغیث بن الصفا و از او ابوعیسی و این اخیر از عبداﷲبن یحیی بن یحیی روایت حدیث کرده است . (از معجم البلدان ).
سارکونلغتنامه دهخداسارکون . [ رَ ] (اِخ ) قریه ای است از سواد بخارا. (انساب سمعانی ) (معجم البلدان یاقوت ).
سارکونیلغتنامه دهخداسارکونی . [ رَ ] (اِخ ) محمدبن اسحاق بن حاتم سازکونی مکنی به ابوبکر. از محدثان است . رجوع به انساب سمعانی و معجم البلدان یاقوت شود.
سارکورامفلغتنامه دهخداسارکورامف . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از مرغان شکاری مخصوص امریکای جنوبی است .
سارکونلغتنامه دهخداسارکون . [ رَ ] (اِخ ) قریه ای است از سواد بخارا. (انساب سمعانی ) (معجم البلدان یاقوت ).
سارکونیلغتنامه دهخداسارکونی . [ رَ ] (اِخ ) محمدبن اسحاق بن حاتم سازکونی مکنی به ابوبکر. از محدثان است . رجوع به انساب سمعانی و معجم البلدان یاقوت شود.
سارکورامفلغتنامه دهخداسارکورامف . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از مرغان شکاری مخصوص امریکای جنوبی است .