ساطسلغتنامه دهخداساطس . (اِخ ) نام حاکم عموریه از بلاد روم است که در حمله ٔ معتصم (218 - 227 هَ . ق .) خلیفه ٔ عباسی بدان شهر به دست مسلمانان اسیر گردید. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص <span cla
ساآتزلغتنامه دهخداساآتز. (اِخ ) قصبه ای است و مرکز بخشی در 75 هزارگزی شمال غربی پراگ در کنار رودخانه ٔ اکری .
شطسلغتنامه دهخداشطس . [ ش َ ] (ع اِمص ) زیرکی و دانش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || دانستن به سبب هوشیاری . (از اقرب الموارد).
شطسلغتنامه دهخداشطس . [ ش ُ ] (ع اِ) خلاف و نزاع . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دروغ و بهتان . (ناظم الاطباء). رجوع به شطسة شود.