سیالینلغتنامه دهخداسیالین . [ س َ ] (ع اِ) ج ِ سیلان به معنی دنباله ٔ شمشیر، کارد و امثال آن . (آنندراج ).
سالنلغتنامه دهخداسالن . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) سالون . اطاق بزرگ مخصوص پذیرایی . || اطاق بزرگ که در آن مردمان فراهم آیند و کارهای هنری چون فیلم ، تآتر، تابلوهای نقاشی و غیره را ببینند. || اطاقی که برای استراحت در آن نشینند.
سالنفرهنگ فارسی عمیدتالار بزرگ برای پذیرایی یا نشان دادن فیلم یا آثار هنری یا تئاتر یا کنسرت؛ اتاق بزرگ.
غرفة الجلوسدیکشنری عربی به فارسیاتاق نشيمن , سالن نشيمن , لميدن , لم دادن , محل استراحت ولم دادن , اطاق استراحت , سالن استراحت , صندلي راحتي , تن اسايي , وقت گذراني به بطالت
سالنلغتنامه دهخداسالن . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) سالون . اطاق بزرگ مخصوص پذیرایی . || اطاق بزرگ که در آن مردمان فراهم آیند و کارهای هنری چون فیلم ، تآتر، تابلوهای نقاشی و غیره را ببینند. || اطاقی که برای استراحت در آن نشینند.
سالنفرهنگ فارسی عمیدتالار بزرگ برای پذیرایی یا نشان دادن فیلم یا آثار هنری یا تئاتر یا کنسرت؛ اتاق بزرگ.
شاتوسالنلغتنامه دهخداشاتوسالن . [ ت ُ ل َ ] (اِخ ) مرکز آروندیسمان موزل 50 واقع در ساحل رودخانه ٔ پوتیت سی ، دارای 1930 تن جمعیت است . قصرقدیمی اسقفهای شهر مس و بازار کشاورزی ، نمکزارها و سود محرق آن معروف است .
سالنلغتنامه دهخداسالن . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) سالون . اطاق بزرگ مخصوص پذیرایی . || اطاق بزرگ که در آن مردمان فراهم آیند و کارهای هنری چون فیلم ، تآتر، تابلوهای نقاشی و غیره را ببینند. || اطاقی که برای استراحت در آن نشینند.
سالنفرهنگ فارسی عمیدتالار بزرگ برای پذیرایی یا نشان دادن فیلم یا آثار هنری یا تئاتر یا کنسرت؛ اتاق بزرگ.