لغتنامه دهخدا
خلایق . [ خ َ ی ِ ] (ع اِ) خلائق . ج ِ خلیقة. (دهار) (ناظم الاطباء). برایا. مخلوقات . مردم . (یادداشت بخط مؤلف ) : و پولی (پُلی ) ساختند و خلایق و چهارپایان بدان می گذشتند. (ترجمه ٔ تفسیر طبری ).ندانم یک تن از جمع خلایق که در دل تخم مهر تو نکش