سامانهsystem 3واژههای مصوب فرهنگستانمجموعه یا ترکیبی از اجزا یا قطعات و وسایل که در قالبی یکپارچه برای تحقق هدفی خاص با هم کار میکنند * سامانه در برخی ترکیبات بهصورت «سامان» مخفف شده است.
سامانۀ سامانههاsystem of systems, SOSواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای متشکل از چند سامانۀ ناهمگن که در چارچوب آن، سامانهها استقلال مدیریتی ـ عملیاتی دارند و برایند این استقلال، توسعۀ تکاملی و رفتارهای نوآیند است
شامونهلغتنامه دهخداشامونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) ده یک من و نیمی . عُشرمن و نیمی . (یادداشت مؤلف ). عشر یک من و نیم .
شامیانهلغتنامه دهخداشامیانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) پوش که خیمه ٔ بزرگ سرپهن است . || سقف پهن پارچه ای و این لفظدر تکلم امروز هند هست . (فرهنگ نظام ). || سایبان و آفتاب گردان . چتر تابستانی و زمستانی . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). || سراپرده . (ناظم الاطباء) <span c
سامانۀ سامانههاsystem of systems, SOSواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای متشکل از چند سامانۀ ناهمگن که در چارچوب آن، سامانهها استقلال مدیریتی ـ عملیاتی دارند و برایند این استقلال، توسعۀ تکاملی و رفتارهای نوآیند است
سامانهپردازsystematizer, systemizerواژههای مصوب فرهنگستانکسی که چیزی را در قالبی سامانمند طراحی یا ارائه میکند
سامانهگذریsystem migrationواژههای مصوب فرهنگستانانتقال سامانههای قدیمی به محیطهای جدید بهطوریکه بهآسانی قابل نگهداری باشند و با الزامات جدید کسبوکار انطباق یابن
خطر سامانهایsystemic riskواژههای مصوب فرهنگستانخطر ناشی از یک رخداد در سطح شرکت که شدت آن چنان است که درپی آن بیثباتی در سامانههای بزرگتر پیش خواهد آمد
شاخصه 2attribute 4, entity attributeواژههای مصوب فرهنگستانویژگیای که یک سامانه را از سامانۀ دیگر متمایز میکند
جریان اطلاعاتinformation flowواژههای مصوب فرهنگستانگردش اطلاعات در یک سامانه یا میان دو یا چند سامانه
چشمۀ گرماheat sourceواژههای مصوب فرهنگستانهر جسم یا سامانهای که برای جسم یا سامانۀ دیگر انرژی تأمین کند
موضوع نوآیندemerging issue, potential issueواژههای مصوب فرهنگستانمسئلهای که هنوز پیش روی سامانه نیست، اما میتوان آن را چالش آیندۀ سامانه دانست
نمودار جسمآزادfree-body diagram, FBDواژههای مصوب فرهنگستاننموداری که بخش جداشده از سامانه و تأثیر سامانه بر آن را نشان میدهد
سامانهپردازsystematizer, systemizerواژههای مصوب فرهنگستانکسی که چیزی را در قالبی سامانمند طراحی یا ارائه میکند
سامانهشناسی زمانی ـ مکانیspace-time systematicsواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی الگوهایی در مواد فرهنگی در عرصههای زمانی و پهنههای مکانی
سامانهگذریsystem migrationواژههای مصوب فرهنگستانانتقال سامانههای قدیمی به محیطهای جدید بهطوریکه بهآسانی قابل نگهداری باشند و با الزامات جدید کسبوکار انطباق یابن
سامانههای باد درّهراستاalong-valley wind systemsواژههای مصوب فرهنگستانبادهای گرماواداشته (thermally forced) در راستای محور اصلی درّه که با پادجریانها در ترازهای بالا همراه میشوند
ایمنی سامانهsystem safetyواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که در آن سامانه از خطراتی که به آسیب دیدن و از دست رفتن دادهها و نرمافزارها و سختافزارها منجر میشود، ایمن باشد
بالاترین ولتاژ سامانهhighest voltage of a systemواژههای مصوب فرهنگستانبالاترین مقدار ولتاژ بهرهبرداری برای هر نقطه از سامانۀ الکتریکی که در شرایط کار عادی به تجهیزات آسیب نرساند
پایینترین ولتاژ سامانهlowest voltage of a systemواژههای مصوب فرهنگستانکمترین مقدار ولتاژ بهرهبرداری برای هر نقطه از یک سامانۀ الکتریکی که در شرایط کار عادی به تجهیزات آسیب نرساند
پشتیبانگیری تمامسامانهfull system backup, image backupواژههای مصوب فرهنگستانپشتیبانگیری از تمام پروندههای سامانه و پروندۀ راهاندازی و تمام اطلاعات دیگر موجود در دیسک متـ . پشتیبانگیری تام
پویاییشناسی سامانهsystem dynamicsواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ چگونگی رفتار واقعی سامانه با بهرهگیری از مدلسازی پیشفرضها و قوانین حاکم بر آن سامانه