ساورچلغتنامه دهخداساورچ . [ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در 80 هزارگزی شمال کرمان و 5 هزارگزی باختر راه مالرو شهداد به راور که دارای 10 تن سکنه است . (
شاپوریلغتنامه دهخداشاپوری . (اِخ ) دهی از دهستان کولیوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد واقع در 35 هزارگزی باختر الشتر و 19 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . جلگه ای و سردسیرو مالاریاخیز است . جمعیت آن <span class="
شاوریلغتنامه دهخداشاوری . [ وِ ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم الصنعائی معروف به شاوری . از قراء است و در حدود سال 839 هَ . ق .درگذشته است . از اوست : فکاهة البصر و السمع فی معرفة القرأات السبع. (از معجم المؤلفین ج 8 ص <span class="
ساوریلغتنامه دهخداساوری . [ ] (اِخ ) نام فیلسوفی از یونان . (ابن الندیم از اسحاق بن حنین ). و رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 33 - 36 شود.
ساوریلغتنامه دهخداساوری . [ وَ ] (ترکی - مغولی ، اِ)تحفه ٔ پیشکش و آن مرکب است . (آنندراج ). انعامی که در ازای خدمت میدهند. (ناظم الاطباء) : و ساوری و علوفه و ترغو ترتیب نکرده بودند. (تاریخ غازان ص 30). و درین چند سال ... یام و ساوری و