شارینلغتنامه دهخداشارین . (اِخ ) دیهی است جزء دهستان دشتابی بخش بویین ، شهرستان قزوین ، واقع در 36 هزارگزی شمال باختر بویین و 24 هزارگزی راه عمومی . جلگه و آب و هوای آب معتدل است . یکصد تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصولات عم
سارینلغتنامه دهخداسارین . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش غربی شهرستان رفسنجان ، واقع در 41 هزارگزی جنوب رفسنجان ، و35 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ رفسنجان به یزد، این ده 27 تن سکنه دارد.
شارینفرهنگ نامها(تلفظ: šārin) (شار = شهر + ین (پسوند نسبت)) ، شهری ؛ (به مجاز) متمدن ؛ نام دهی در قزوین .
هوشعلغتنامه دهخداهوشع. [ش َ ] (اِخ ) پسر ایلیه و آخر ملوک اسرائیل است که نسبت به سایرین شرارتش کمتر بود. (قاموس کتاب مقدس ).
بارعهلغتنامه دهخدابارعه . [رِ ع َ ] (ع ص ) تأنیث بارع و براعت . مؤنث بارع . (ناظم الاطباء). || زنی که در فضل تمام باشد و در دانش از سایرین درگذشته باشد. (ناظم الاطباء).