سایه اندازلغتنامه دهخداسایه انداز.[ ی َ / ی ِ اَ ] (نف مرکب ) سایه اندازنده . سایه گستر. سایه افکن : پرورق ، بسیار شاخ و انبوه مانند کوهی سایه انداز. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 40).جلوه گاه طایر اقبال باشد
سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
ماست سویاsoy yoghurtواژههای مصوب فرهنگستانفراوردهای با بافت خامهای که از شیر سویا تهیه میشود و جانشینی است برای پنیر خامهای و خامۀ ترش
سایه اندازلغتنامه دهخداسایه انداز.[ ی َ / ی ِ اَ ] (نف مرکب ) سایه اندازنده . سایه گستر. سایه افکن : پرورق ، بسیار شاخ و انبوه مانند کوهی سایه انداز. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 40).جلوه گاه طایر اقبال باشد
سایه افکنفرهنگ فارسی عمیدآنکه یا آنچه بر کسی یا بر چیزی سایه بیفکند؛ سایهافکننده؛ سایهاندازنده؛ سایهانداز؛ سایهگستر.
سایه فکنفرهنگ فارسی عمیدآنچه سایه بیندازد؛ سایهفکننده؛ سایهانداز؛ سایهدهنده؛ سایهگستر: درخت سایه فکن.