خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سایه فکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ghost image
تصویر سایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تصویر ناخواسته بهجامانده از متن بر روی نمایشگر
-
فامسایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ← سایه
-
shadow puppet, shadow figure
عروسک سایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] عروسکی دوبعدی که در پشت پرده قرار میگیرد و سایۀ آن دیده میشود
-
shadow cabinet
دولت سایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] هیئت وزیران منتخب جناح مخالف که درصورت پیروزی آن جناح جای هیئت وزیران حاکم را میگیرد
-
penumbra
نیمسایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک، نجوم] [فیزیک- اپتیک] قسمتی از سایه که فقط با بخشی از چشمۀ نور روشن شده است [نجوم] 1. ناحیهای که در هنگام گرفت در تاریکی جزئی اطراف سایه است 2. ناحیهای از هر لکۀ خورشیدی که تیرگی کمتری دارد و ناحیۀ تیرۀ مرکزی را احاطه کرده است
-
ghost 1
سایه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تصویر ناخواستۀ بهجامانده از متن تایپشده بر روی نمایشگر
-
shade 1
سایه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] 1. رنگ حاصل از اختلاط یک رنگدانه یا رَزانۀ سیاه یا هر فام تیره با رنگدانه یا رَزانۀ دیگر 2. عمق رنگ 3. یک فام مشخص یا گونهای که تفاوتی اندک با آن دارد متـ . فامسایه
-
shadow, umbra 2
سایه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ناحیۀ تاریک ناشی از واقع شدن جسمی ناشفاف بین چشمۀ نور و صفحۀ تصویر
-
umbra 1
سایه 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] 1. ناحیهای از زمین یا ماه که در هنگام گرفت در تاریکی کامل است 2. ناحیۀ تیرهتر و مرکزی هر لکۀ خورشیدی
-
shade 2, shading
سایهآمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] آمیختن رنگبخشِ معمولاً تیره با یک رنگ برای ساخت رنگی که با رنگ اولیه کمی متفاوت است
-
gobo
سایهافکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نقاب یا ورقه یا پردۀ کوچکی که در نزدیکی دوربین قرار داده میشود تا با تنظیم آن از مزاحمت بازتابهای نورافکن بر روی عدسی جلوگیری کند، یا در مقابل نورافکنها قرار میگیرد تا اَشکال متنوعی بر پسزمینه ایجاد کند
-
shade tolerant, shade demanding
سایهپسند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ویژگی گیاهی که قادر به رقابت زیستی در سایه است
-
shade tolerance
سایهپسندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] توانایی رقابت زیستی گیاهان در شرایط سایه
-
mist coat
سایهپوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] لایۀ پوششی بسیار نازک
-
light and shade
سایهروشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] درجات مختلف میان روشنی و تاریکی در نقاشیهای سیاه و سفید