لغتنامه دهخدا
سبکسار. [ س َ ب ُ] (ص مرکب ) (از: سبک + سار = سر) لغةً بمعنی سرسبک ،مرد خفیف و سبک . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ دکتر معین ). خوار و بیقرار و بی تمکین و بی وقار و شتاب زده . (برهان ). بی وقار و شتاب زده . (رشیدی ). کنایه از بی وقر و شتاب کار. (آنندراج ) (شرفنامه ) (انجمن آرا) <span