ستودنیلغتنامه دهخداستودنی . [ س ُ / س ِ دَ / دِ ] (ص لیاقت ) آنچه لایق ستودن باشد. آنچه درخور ستایش باشد.
ستائیدنیلغتنامه دهخداستائیدنی . [ س ِ دَ ] (ص لیاقت ) آنچه یا آن کسی که لایق ستایش باشد. رجوع به ستاییدن و ستاییدنی شود.
ستودنلغتنامه دهخداستودن . [ س ُ / س ِ دَ ] (مص ) اوستا ریشه ٔ «ستو، سته اومی » (مدح کردن ، تمجید کردن )، پهلوی «ستوتن » ، هندی باستان ریشه ٔ «ستااوتی ، ستو» ، استی «ست ، ان » (مدح کردن ، تمجید کردن ) و «ستود و ستید» (مدح ، ستایش )، افغانی عاریتی و دخیل «ستایل
ستودنفرهنگ فارسی عمید۱. مدح کردن؛ ستایش کردن؛ ستاییدن.۲. خوبی و نیکویی کسی یا چیزی را بیان کردن؛ وصف کردن.
ناستودنیلغتنامه دهخداناستودنی . [ س ِ / س ُ دَ ] (ص لیاقت ) که ازدر ستایش و ستودن نیست . که ستودن را نشاید. مقابل ستودنی .
نستودنیلغتنامه دهخدانستودنی . [ ن َ س ِ / س ُ دَ / ن َدَ ] (ص لیاقت ) غیرقابل ستایش . که لایق ستودن نیست .